به استعدادهایتان افتخار کنید
در خلال همان سخنرانی، میان حضار قدم زدم و از آنها پرسیدم چه کاری را خوب بلدند. جوابها مختلف بود: تعمیر ماشین، مهندسی صدا، فوتبال، بسکتبال، رقص، خیاطی (این یک نفر از دیگران بزرگتر بود) و داستاننویسی. کارهایی که من نمیتوانم انجام بدهم. به آنها گفتم اگر باور نداشته باشید در کاری که میکنید یا حداقل در برابر فردی که با او رقابت میکنید، بهترین هستید، هرگز در زندگی به اهدافتان نخواهید رسید. باید از خواب بیدار شوید و به خودتان بگویید بهترین هستید.
وقتی در زمین فوتبال یا بسکتبال هستید، باید به خودتان بگویید از همهی بازیکنان تیم مقابل بهترید، اما نکته اینجاست که نباید سعی کنید رونالدو، هِنری، مِسی، دووِین وِید یا لِبرون جیمز بعدی باشید. اگر در صنعت موسیقی هستید، سعی نکنید کانیِ وِست یا بیانسِی بعدی باشید. اگر در صنعت مد هستید، سعی نکنید الکساندر مَککوئین بعدی باشید. سعی کنید بهترین نسخه از خودتان باشید.
از طرد شدن دلسرد نشوید
اکثر جوانانی که آن روز با آنها صحبت کردم، احتمالا هرگز طرد شدن را تجربه نکرده بودند و باید توسط مربیان یا سخنگویانی مثل من آمادهی رویارویی با چنین تجربیاتی میشدند. من اعتماد به نفس کافی داشتم تا برای پیدا کردن شغلی با نقش درست برای من به تلاشم ادامه دهم. انسانها در زندگی، همواره طرد شدن را تجربه میکنند. واکنش ما نسبت به این تجربهها، شخصیت ما را خواهد ساخت.
پس از سخنرانی از من سؤال شد، افراد جوان چگونه میتوانند کارفرمایان را متقاعد کنند که ریسک استخدام آنها را بپذیرند. به آنها گفتم کارفرمایان هم روزگاری جوان و جویای کار بودهاند، پس با شما احساس همدردی میکنند، اما شما باید به آنها نشان بدهید استخدام شما، ارزش ریسک دارد. اگر نگاهی به مهمترین نکات مصاحبههای شغلی بیندازید، بدون شک این جمله را خواهید دید: «خودتان باشید». همانطور که پیش از این گفتم، تلاش نکنید نسخهی بعدی افراد مشهور و موفق باشید، تلاش کنید بهترین نسخهی خودتان باشید. به خودتان و استعدادتان و به شور و اشتیاقتان به صنعت مورد علاقهتان و اثری که از خودتان در آن به جا خواهید گذاشت، اطمینان داشته باشید. شما باید تمایلتان را به یادگیری و پیشرفت نشان بدهید.
حتما بخوانید: راهکارهای افزایش خودباوری برای رسیدن به موفقیت
پیروزیهایتان را بشمارید
ما انسانها عادت داریم روی جنبههای منفی تمرکز و تمام شکستها و خاطرات تلخ گذشته را مرور کنیم. انگار مهارتمان در بهخاطر آوردن شکستها بیشتر از پیروزیها و تمام اتفاقات خوب است.
من یک دفتر قدردانی دارم که در آن، تمام پیروزیهایم را ثبت میکنم. این پیروزیها میتوانند مربوط به امروز، هفتهی پیش، ماه پیش یا حتی سال پیش باشند. زمان آنها واقعا اهمیت ندارد، مهم این است که به ثبت کردن تمام پیروزیهایتان عادت کنید و آنها را از یاد نبرید. این پیروزیهای کوچک و بزرگ به شما حس شادی میدهند و یادآور این هستند که شما در گذشته کارهای فوقالعادهای انجام دادهاید، پس در آینده هم میتوانید به موفقیتهای بزرگتر و بیشتری دست یابید.
مهم نیست موفقیتهای شما بزرگ باشند یا کوچک، فقط آنها را بشمارید!
با خودتان مثل یک قهرمان حرف بزنید
به قول دوست من، جان گوردون (Jon Gordon) که نویسندهی پرفروشی است: «بیشتر از گوش دادن به خودتان، حرف زدن با خودتان را تمرین کنید». بهجای گوش دادن به صدای درونتان که شما را قربانی میپندارد، فقط برای یک هفته، با خودتان مثل یک قهرمان حرف بزنید. من تضمین میکنم از نتیجهی این کار شگفتزده خواهید شد. شاید خودگویی عجیب به نظر برسد، اما اگر آن را امتحان کنید، خواهید دید ارزشش را دارد.
مثبتاندیشی و افکار نیروبخش به کنار، اما اگر با خودتان مثل یک قهرمان حرف بزنید، در یک لحظه، فرایند فکری شما جان تازهای میگیرد. زمانی که به این کار عادت کنید، دیگر فرصتی به افکار منفی و دلسردکننده نخواهید داد.
با قدرت و اعتقاد این جملات را تکرار کنید: «من در کاری که انجام میدهم، بهترین هستم»، «وقتی با خودم عهد میبندم، هیچ کاری نیست که نتوانم انجام دهم» و «من یک آدم عادی نیستم؛ من یک قهرمانم.»
اگر خودتان را باور نداشته باشید، پس از دیگران انتظار نداشته باشید شما را باور کنند. اگر کارمند هستید، نمیتوانید از رئیستان انتظار داشته باشید شما را باور کند، در حالی که خودتان از خودباوری محروم هستید. اگر کارآفرین هستید، نمیتوانید از یک سرمایهگذار انتظار داشته باشید ایدههای شما را باور کند، وقتی خودتان به تواناییهایتان باور ندارید.
مردان و زنانی که تاکنون توانستهاند جهان را تغییر بدهند، به قدرت شگفتانگیز خودباوری ایمان داشتهاند. البته فراموش نکنید که مثبتاندیشی و موفقیت نیز رابطهی تنگاتنگی با هم دارند.